جدول جو
جدول جو

معنی تفوق یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

تفوق یافتن
(خوَشْ / خُشْ)
برتری یافتن. غلبه یافتن. فایق شدن. رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تفوق یافتن
برتری جستن برتری یافتن
تصویری از تفوق یافتن
تصویر تفوق یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تفوق یافتن
استیلایافتن، غلبه کردن، مسلط شدن، تسلط یافتن، برتری یافتن، پیشی گرفتن، اولویت یافتن، رجحان یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ گُ / بُ / گْ تَ)
پیوستگی و اتصال و ارتباط یافتن. تعلق گرفتن. پیوند گرفتن:
چون تعلق یافت نان با بوالبشر
نان مرده زنده گشت و باخبر.
مولوی.
و رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(اَفْ کَ دَ)
کامیابی یافتن. موفق شدن. کامروا و برآورده خواهش شدن. توانایی یافتن از خدا در برآوردن خواهش:
اگر بشناختی خود را به تحقیق
هم از عرفان حق یابی تو توفیق.
ناصرخسرو.
و در این وقت بی سابقۀ حقی به حسن عهد توفیق یافت. (کلیله و دمنه). و نیز اگر ملوک گذشته که نام ایشان در مقدمۀ این فصل یاد کرده شده است از این نوع توفیقی یافتند و سخنان حکما را عزیز داشتند.... (کلیله و دمنه).
می کنم جهدی کزین خضرای خذلان بگذرم
حبّذا روزی کزین توفیق یابم حبّذا.
خاقانی.
خلاصی ده که روی از خود بتابم
به خدمت کردنت توفیق یابم.
نظامی.
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت
باز اتفاق وصل تو گوئیست تا که برد.
سعدی.
رجوع به توفیق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ)
برتری و رجحان داشتن بر کسی یا چیزی. مزیت داشتن:
ز نقش پای تو معراج سربلندیهاست
زمین هزار تفوق بر آسمان دارد.
میرنجات (از آنندراج).
رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحقق یافتن
تصویر تحقق یافتن
بثبوت رسیدن درست شدن واقعیت یافتن: (بطلان این مطلب تحقق یافت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکون یافتن
تصویر تکون یافتن
بوجود آمدنبوجود آمدنهست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمول یافتن
تصویر تمول یافتن
مال یافتن ثروت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفیق یافتن
تصویر توفیق یافتن
موفق شدن، کامیابی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوق یافتن
تصویر ذوق یافتن
((~. تَ))
درک کردن، حس کردن
فرهنگ فارسی معین
متحول شدن، دگرگون شدن، تغییر یافتن، تحول پیدا کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد